- عرض کار (عَ ضِ)
جلوه دادن کار. نمایش دادن کار:
تا به وقتی که عرض کار بود
گر چه درویش تاجدار بود.
نظامی
تا به وقتی که عرض کار بود
گر چه درویش تاجدار بود.
نظامی
معنی عرض کار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که با چرخ کار می کند، کسی که با چرخ چاقوتیزکنی کارد و چاقو تیز می کند، آنکه با ماشین تراش، فلزات را تراش می دهد، تراش کار
آنکه به دیگری بدهکار است، وام دار، برای مثال سه بوسه کز دو لبت کرده ای وظیفۀ من / اگر ادا نکنی قرض دار من باشی (حافظ - ۹۱۲)
کسی که غذای چرب مانند آبگوشت، کباب و مانند آن ها بپزد، صنف کله پز و دیزی پز
تافته (غرض دارد تافتگی دار) سود خواه آنکه غرض دارد غرض ورز غرض پرست
((بُ رِ))
فرهنگ فارسی معین
کسی که کارش بریدن قطعه های مصالح اعم از پارچه، آهن، نایلون و همانند آن در اندازه های مناسب برای تولیدی ها باشد
